۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

جکهای جدید بسیجی . سری جدید

به علت برخورد شهاب سنگ به نقطه حساس ماهواره «امید» نام آن به «آرزو» تغییر یافت!

بسیجیه بعد از عمری میره مو میکاره...اسمش حج واجب در میاد!

یک کلاغ با یه زرافه عروسی می کنه بچشون کلافه می شه!

بسیجیه اونقدر به دوست دخترش نامه می نویسه تا بالاخره دختره با نامه رسون ازدواج می کنه !

مومنی را گفتند آرزویی کن، گفت :اقیانوس آرام را آسفالت میخواهم ،ندا آمد سخت است ،آرزویی دیگر کن ،گفت :قدرتی میخواهم تا زنان را بهتر بشناسم ،ندا آمد اقیانوس آرام را دو بانده میخواهی یا چهار بانده؟؟

بسیجیه میره جبهه خمپاره میخوره تو شورتش! وقتی برمیگرده برادرزادش میگه :
عمو سرحال نیستی ؟ میگه: عموت دیگه عمه شد .

اخونده ميره بالا منبر ميگه بحمدالله مشكل مسكن جوانان حل شده
امروز بيش از صد جوان به دختر من گفته اندخونه خالي هم داريم .

شعر زيبايي که براي پسر احمدي نژاد سروده شده :
چه کاپشن خوش رنگي ....چه ريشي داري... چه باباي خوبي ....چه ارامشي داري..... وقتي گرسنه اي نيست که تو بش فک کني .. روزي صد بار زنگ بزني کاراشون رو چک کني... شنيدم از ايرانيا ديگه خسته شدي .... شنيدم به يه دختر لــبـــناني وابسته شدي ... به مملکت جديدت مبـــارک باشه... اصلا مگه ميشه سليقه تو و بابات بد باشه.... شنيدم با زن داداش ترکه خيلي خوشين. خوب خدا رو شکر... يه دختري هم پيدا شد و دل شما رو برد .

آیت‌الله پشکل‌پاش قزوینی خطاب به طلاب حوزه‌ی علمیه:
این‌جوری قبول نمیشیدا...نه سر درس میاید نه باغ!

بچه از پدر بسیجیش میپرسه : همسایه بالایی چطور بچه دار شدن؟
بابا: دعا کردن خدا بهشون بچه داد
بچه: همسایه پائینی چطور؟
بابا: اونا هم از خدا خواستن خدا بهشون بچه داد
بچه: عجب !! پس فقط خونه ما بکُن بکُنه ؟ 

بسيجيه توي جبهه بيسيم چي بوده زنگ ميزنه ميگه : آقا 5 تا عراقي دستگير كردم بيايد ببريد ميگن خودت بيار .... ميگه نه شما بياين اينا نميذارن من بيام!!

بسيجيه یه عمر متعجب بود که چرا خودش یه برادر داره ، اما خواهرش دوتا!!!!

بسيجيه داشته تو پارتی میخونده : میخوام با بوسه گل لباتو پرپر کنم
یهو 110 میریزه تو پارتی ترکه ادامه میده : گلای پرپر شده رو هدیه به رهبر کنم

بسيجيه میخواسته آتش نشان بشه . توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ بسیجیه میگه: هیچی تیمّم می کنیم .


بسیجیه تو يك دهي دكتر بوده ، ميخواسته به يك زنه آمپول بزنه. زنه ازين شليته‌هاي لايه لايه پاش بوده، هرچي بسیجیه دامناش رو بالا ميزده، تموم نميشده. آخر بسیجیه شاكي‌ميشه به زنه ميگه: ببخشيد خانم، كون شما صفحه چنده؟

بسیجیا لباساشون رو چطوری دسته بندی میکنن؟
"کثیف" و "کثیف اما قابل پوشیدن"
 
بچه بسیجیه: بابا لامپ خوراکيه؟
بسیجیه: نه
بچه : پس چرا مامان ميگه لامپ رو خاموش کن تا بخورمش
 
زنه خيلي چاق بود و بسیجیه نميتونست سوراخش رو پيدا کنه
بهش گفت : خواهر ميشه يه گوز بدي تا ما يه سرنخي دستمون بياد
 
بسيجيه میخواسته گوسفند قربونی کنه، چاقو گیر نمیاره خفش میکنه

بسيجيه اسم پیغمبر یادش می ره میگه : بر جمال پاک پدرخانم حضرت علی صلوات

یه نفر رفته بود زیارت امام رضا . بعد از زیارت دستش را برای احترام

روی سینه اش گذاشت و عقب عقب آمد بیرون. یه دفعه دید که خورده به یه چیزی

.
نگاه کرد ، دید که یه تابلو است و روش نوشته: تبریز 5 کیلومتر


بسيجيه میمیره، عکسشو نداشتن رو قبرش بزارن تا گردن دفنش می کنن 

ازبسيجيه مي پرسن كه براي بستن يك لامپ به چند نفر احتياج داري؟ مي گه ۳ نفر. مي گن چرا ۳ نفر ؟ ميگه: يه نفر ميره بالا نردبون لامپ رو بگيره .. دو نفر هم از پايين، نردبون رو بچرخوونند

بسيجيه میاد تهران ویه تاکسی میخره که مسافر کشی کنه؛خانمی ازش میپرسه:آقا ببخشید کریم خان میرید؟بسيجيه میگه:آره خب اگه نمیرید که میترکید

بسيجيه می ره تماشای رقص باله از اول تا آخرش خواب بوده. بعد ازش می پرسن چه طور بود؟ میگه آدمای خیلی خوبی بودن. دیدن من خوابم، رو نوک انگشت راه می رفتن!

زنه ميشينه تو ماشين (تاكسي ) زنه ميگه آقا ديديد چقدر رون و سينه گرون شده؟بسيجيه ميگه : آره خانم لاپا هم گرون شده! زنه ميگه بي تربيت اين چه حرفيه ؟بسيجيه ميگه نه خانم منظورم لاپا ، نخود ؛ لوبيا!!!!

به بسيجيه می گن چرا جلوی بانک نشستی لنگتو باز کردی می گه آخه شنیدم به بازنشسته ها وام می دن
 
بسیجی با بروسلی داشت میجنگید
یهو بروسلی دستشو میاره جلو میگه : پنجه عقاب
بسیجی هم شلوارشو میکشه پایین میگه : ک**ر خر
 
به بسیجیه میگن چرا بچه دار نمی شین ؟
میگه آخه تا سینه هاشو میخورم خوابم می بره !
 
تبليغات کرم موبر : قبل از مصرف : ميرزا کوچک خان- بعد از مصرف : رونالدو - مصرف نادرست : رفسنجانی

سازمان هوا شناسی اعلام کرد علت گرد و غبار های اخیرکشف شد:
احمدی نژاد کت خود را تکان داد! . . .
در ضمن تهدید کرد اگر مردم باز به خیابانها بیایند
جوراب خود را در سد کرج می اندازد

سرگذشت یک شوفر بسیجی : کاندوم ترکید بدنیا اومدیم ، لاستیک ترکید از دنیا رفتیم.

به فیروز آبادی میگن چرا اینقدر کونت بزرگه؟ میگه بچه که بودم مادر خدابیامرزم بجای پودر بچه از بیکینگ پودر استفاده میکرد. .
 
دانشمندان بسيجي موفق شدن صداى خروس راترجمه كنند :
تا ميتونيد بكنيد كه صبح شد!
 
به بسيجيه ميگن تو پيامبرا به کدومشون ارادات بيشتري داري؟ ميگه حضرت سوج ميگن : حضرت سوج نداريم که ؟ ميگه : خودم ديدم پشت يه ماشين نوشته بود يا سوج

بسيجيه با زنش دعواش ميشه زنش شب خوابيدني يه يادداشت ميزاره ساعت 6 منو بيدار كن زنه ساعت 10 بلند ميشه ميبينه بسيجيه يادداشت گذاشته پاشو زنيكه خر ساعت شيشه

بسيجيه میره پرنده فروشی طوطی بخره یه جغد میکنن تو پاچش. میاد خونه بعد یه «
مدتی دوستش میاد پیشش میگه: طوطیت حرف هم میزنه؟ میگه: حرف نمیزنه، خوب دقت
میکنه

بسيجيه باباش میمیره میخواسته خاکش کنه جو میگیرتش باراندازش میکنه

تو استخر اهنگ تایتانیک می ذارن بسيجيه غرق می شه

بسيجيه شب ادراری داشته. یه روز صبح از خواب بیدار میشه میبینه جاش خشکه! «
از خوشحالی میرینه به خودش
 
به بسيجيه می گن اون جهنمه اون بهشت کدومشو می خوای بری؟
بسيجيه می بینه جهنم خیلی ردیفه و کلی حوری ریختن توشو دار و درخت و از این حرفا.
میگه می رم جهنم. تا پاشو میزاره آتیش و این حرفا میریزه سرش.
میگه چی شد؟
می گن آخه چند وقت بود کسی نمی اومد اینجا، رفته بود رو اسکرین سیور

به بسيجيه میگن: چی شد مامانت مرد ؟
میگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد...
میگن افتاد مرد ؟ میگه: نه بابا افتاد رو کولر ، کولر شکـ.ست افتاد.
بهش میگن اون موقع مرد؟؟
میگه:نه آقا جان،بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد.
میگن:خوب این دفعه مرد ؟ بسيجيه میگه: نه بعد افتاد رو سقف گاراژ، سقف خراب شد!
بهش میگن:حتماً ایندفعه مرد ؟
میگه:بازم نمرد، دیدیم داره کُلّ خونه خراب میشه، با تفنگ زدیمش.
 
از یه بسيجيه میپرسن میدونی اگه ۱۰ تا کله و ۴۰ تا پاچه را با هم بریزی تو یه دونه دیگ، از کجا باید بفهمیم کدوم پاچه مال کودوم کله است؟
میگه اینکه کاری نداره کف پاش رو قلقلک میکنی میبینی هر کله ای خندید معلوم میشه پاچه مال اون بوده!!

بسيجيه توي اتوبوس پر جمعيت پيله كرده بود به راننده و در گوش راننده هي حرف مي زد. راننده مرتب بهش مي گفت: برو بشين سر جات. آخرش مسافرها به راننده مي گن: آقاي راننده به حرفش گوش كن شايد كاري داره. راننده مي گه: نه بابا اومده به من مي گه: چپ كن يه كم بخنديم

بسيجيه داشته بچه دار میشده، بهش میگن دوست داری بچت پسر باشه یا دختر؟. میگه سالم باشه سگ باشه

یه بسيجيه میخواسته غیر قانونی از مرز خارج بشه ، میگیرنش ازش میپرسن : با چه ارزی داری خارج میشی ؟ میگه با ارز معذرت

به بسيجيه میگن:چرا غواصا از عقب خودشونو میندازن تو آب؟ میگه: آخه اگه از جولو بندازن که میوفتن تو قایق!!
 
بسیجی میره پلیس بشه بهش میگن باید ریش بزاری
یه بار تو صبحگاه مشترک ریش و سبیلشو میتراشه . بهش میگن چرا تراشیدی محاسنت رو ؟
میگه هیسسسسس .. شلوارشو میکشه پایین میگه : ریشو ببین .. من پلیس مخفیم !
 
به بسیجیه میگن تا بحال راجع به فرمایشات مقام معظم رهبری فکر کردی؟ میگه: نه، ما رو چه به این گــُـه خوریا …

فرمانده بسیج رو احضار می کنن میگن شنیدیم تو دوره آموزشی ترتیب بسیجیها رو دادی..! میگه بسیج مدرسه عشق است.
 
بسیجیه نخبه بوده میذارنش کلاس زبان. یه روز بعد از کلاس میره ساندویچی میبینه نوشته هات داگ. میگه بزار یه سگ داغ بخورم. خلاصه طرف براش میاره. میگه اوه اوه ببین از سگه کجاش به ما رسید.
 
بسیجیه داشت تو دریا غرق می شد، هر بار که میرفت پایین یه قلوپ آب می خورد میومد بالا میگفت سلام بر حسین…

بسیجیه تو آزمایشگاه دعواش میشه. میگه: اصلا اَن منو بدید برم

بسيجيه شب عروسيش نميدونه به زنش چي بگه …ميگه خانوادت ميدونن تو اينجايي؟؟

بچه بسیجیه : بابا اگه بگوزم وضوم باطل می شه!! باباش می گه اگه ازش لذت ببری آره!!!
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر