مردم تونس در یک کارزار چند هفتهای توانستند پیروز میدان نبرد با دیکتاور شوند.
خبر را که شنیدم خیلی خوشحال شدم اما آنچه مرا بهت زده کرد واکنش برخی از رسانهها بود که خیلی سادهانگارانه به قضیه نگریسته بودند و با مقایسه جنبش آزادی خواهی مردم ایران با خروش مردم تونس دائما یک جمله را بر زبان میراندند :
«تونس تونست ،ایران نتونست»
گویی وزن زیبا و شعر گونهاش چنان چشم مدعیان دانا را گرفته که راه دیده را بر واقعیت بسته است.
جمعیت ۷۰ میلیونی ایران پهناور با دیکتاتوری مواجه هست که از همان روز های اول درگیری با تمام قوا بر مردم تاختند، زدند و کشتند و به سیاه چال انداختند؛ درست است که در درگیریهای میان حکومت و معترضان در تونس ۷۵ نفر از آزادی خواهان کشته شدند ولی تمام این کشتهها در خیابانها به ضرب گلوله پلیس از پای درآمدند نه در کهریزک و زندانهای مخفی که در حکومت ایران از آن برای خاموشی مردم استفاده میکردند.
جنس دیکتاتوری در ایران و تونس با هم متفاوت بود در ایران با جریانی در حکومتی مواجهایم که با اسلحه ایدیولوژی مقابل مردم ایستاده است حال آنکه در تونس چنین نبود.
در تونس ریشه اعتراضات فقر بود وبیکاری ولی در ایران سالهاست نبرد انسانیت در برابر شرارت ایدیولوژیک است.
لازم به یادآوری نیست که قبل از اعلام نتایج انتخابات در ایران بارها در خبرها از زبان دولتمردان و حتی نمایندگان مجلس خبر توطئه دشمن بعد از انتخابات شنیده شد؛ این نشان میدهد که حکومت کاملا انتظار چنین واکنشی را از مردم داشت و خود را برای مقابله آماده کرده بود، بایکوت رسانهای در ایران از همان روز نخست اعتراضات مردمی آغاز شد، خبر نگاران خارجی فراخوانده شدند، خبر نگاران داخلی دستگیر شدند و یا مجبور به سکوت و هیچ کس قادر نبود بجز اخبار خیابان که آن هم به شکل محدود بوسیله موبایل شهروندان ثبت میشد و در فیسبوک و بالاترین، یوتیوب وچند شبکه اجتماعی مجازی دیگر درز پیدا میکرد خبری دیگر به دنیا مخابره کند.
در ایران مردم تنها با نیروی انتظامی طرف نبودند، نیروهای ضد شورش انتظامی، سپاه، بسیج، لباس شخصیها و چندین نوع نیروهای دیگر که در هیچ کجای دنیا دیده نشدند مقابل مردم ما ایستادند.
در تونس ۱۰ میلیون نفری اما اینچنین نشد، دیکتاتور غافل گیر شد خودسوزی یک جوان جرقهای بود تا آنچنان آتشی را برافروزد که دیکتاتور ناتوان از خاموش کردندش بگریزد.
در تونس بایکوت خبری صورت نگرفت؛ دیکتاتور تونس از نیروهای پلیس در برابر مردم به پا خواسته استفاده کرد و تنها در روزهای آخرارتش وارد کارزار شد و چون مثل دیکتاتور ایران از نیروهای جانفشان موازی بهره نمی برد تسلطش را بر اوضاع از دست داد.
در تونس مردم کاملا آگاه بودند که با یونیفرم پوشان پلیس طرفند که در مقابلشان ایستادند نه با لباس شخصیهایی که هر لحظه ممکن بود در میانشان نعره کشان، باتوم بدست از هر طرف حمله کنند.
نمیخواهم از وضعیت مرید و مرادی سربازان خامنهای سخن بگوییم که حاضرند جان دهند و جان بگیرند تا آقا خوشحال باشند و از زندانبانانی بگویم که کشتن و تجاوز را عین عبادت میدانند و اینکه دیکتاتور تونس ازاین افراد بی بهره بود.
نا آگاهان بیانیهها را به تمسخر میگیرند؛ مردم خسته از جنایت و ظلم و فساد و بیعدالتی را به خیابانهایی فرا میخوانند که قتل گاه آنان است تا شاید بتوان با ریخته شدن خون هزاران جوان این مرز و بوم حکومت را از پای درآورند.
مقایسه تونس ۱۰ میلیونی و یکدست با کشوری به وسعت ایران با اقوام مختلف و خواستهای نابرابر و البته دیکتاتوری با راه و روش و تفکر متفاوت تنها از سر نا آگاهی ست.
جنبش سبز جنبش بدون خشونت است و ویژگی منحصر بفردی دارد و آن فراغت از ایدئولوژیها و رهبری شخص یا گروه خاصی است.
تنها سلاح ما آگاهی رسانی است.
www.mishil3.blogspot.com
خبر را که شنیدم خیلی خوشحال شدم اما آنچه مرا بهت زده کرد واکنش برخی از رسانهها بود که خیلی سادهانگارانه به قضیه نگریسته بودند و با مقایسه جنبش آزادی خواهی مردم ایران با خروش مردم تونس دائما یک جمله را بر زبان میراندند :
«تونس تونست ،ایران نتونست»
گویی وزن زیبا و شعر گونهاش چنان چشم مدعیان دانا را گرفته که راه دیده را بر واقعیت بسته است.
جمعیت ۷۰ میلیونی ایران پهناور با دیکتاتوری مواجه هست که از همان روز های اول درگیری با تمام قوا بر مردم تاختند، زدند و کشتند و به سیاه چال انداختند؛ درست است که در درگیریهای میان حکومت و معترضان در تونس ۷۵ نفر از آزادی خواهان کشته شدند ولی تمام این کشتهها در خیابانها به ضرب گلوله پلیس از پای درآمدند نه در کهریزک و زندانهای مخفی که در حکومت ایران از آن برای خاموشی مردم استفاده میکردند.
جنس دیکتاتوری در ایران و تونس با هم متفاوت بود در ایران با جریانی در حکومتی مواجهایم که با اسلحه ایدیولوژی مقابل مردم ایستاده است حال آنکه در تونس چنین نبود.
در تونس ریشه اعتراضات فقر بود وبیکاری ولی در ایران سالهاست نبرد انسانیت در برابر شرارت ایدیولوژیک است.
لازم به یادآوری نیست که قبل از اعلام نتایج انتخابات در ایران بارها در خبرها از زبان دولتمردان و حتی نمایندگان مجلس خبر توطئه دشمن بعد از انتخابات شنیده شد؛ این نشان میدهد که حکومت کاملا انتظار چنین واکنشی را از مردم داشت و خود را برای مقابله آماده کرده بود، بایکوت رسانهای در ایران از همان روز نخست اعتراضات مردمی آغاز شد، خبر نگاران خارجی فراخوانده شدند، خبر نگاران داخلی دستگیر شدند و یا مجبور به سکوت و هیچ کس قادر نبود بجز اخبار خیابان که آن هم به شکل محدود بوسیله موبایل شهروندان ثبت میشد و در فیسبوک و بالاترین، یوتیوب وچند شبکه اجتماعی مجازی دیگر درز پیدا میکرد خبری دیگر به دنیا مخابره کند.
در ایران مردم تنها با نیروی انتظامی طرف نبودند، نیروهای ضد شورش انتظامی، سپاه، بسیج، لباس شخصیها و چندین نوع نیروهای دیگر که در هیچ کجای دنیا دیده نشدند مقابل مردم ما ایستادند.
در تونس ۱۰ میلیون نفری اما اینچنین نشد، دیکتاتور غافل گیر شد خودسوزی یک جوان جرقهای بود تا آنچنان آتشی را برافروزد که دیکتاتور ناتوان از خاموش کردندش بگریزد.
در تونس بایکوت خبری صورت نگرفت؛ دیکتاتور تونس از نیروهای پلیس در برابر مردم به پا خواسته استفاده کرد و تنها در روزهای آخرارتش وارد کارزار شد و چون مثل دیکتاتور ایران از نیروهای جانفشان موازی بهره نمی برد تسلطش را بر اوضاع از دست داد.
در تونس مردم کاملا آگاه بودند که با یونیفرم پوشان پلیس طرفند که در مقابلشان ایستادند نه با لباس شخصیهایی که هر لحظه ممکن بود در میانشان نعره کشان، باتوم بدست از هر طرف حمله کنند.
نمیخواهم از وضعیت مرید و مرادی سربازان خامنهای سخن بگوییم که حاضرند جان دهند و جان بگیرند تا آقا خوشحال باشند و از زندانبانانی بگویم که کشتن و تجاوز را عین عبادت میدانند و اینکه دیکتاتور تونس ازاین افراد بی بهره بود.
نا آگاهان بیانیهها را به تمسخر میگیرند؛ مردم خسته از جنایت و ظلم و فساد و بیعدالتی را به خیابانهایی فرا میخوانند که قتل گاه آنان است تا شاید بتوان با ریخته شدن خون هزاران جوان این مرز و بوم حکومت را از پای درآورند.
مقایسه تونس ۱۰ میلیونی و یکدست با کشوری به وسعت ایران با اقوام مختلف و خواستهای نابرابر و البته دیکتاتوری با راه و روش و تفکر متفاوت تنها از سر نا آگاهی ست.
جنبش سبز جنبش بدون خشونت است و ویژگی منحصر بفردی دارد و آن فراغت از ایدئولوژیها و رهبری شخص یا گروه خاصی است.
تنها سلاح ما آگاهی رسانی است.
www.mishil3.blogspot.com
منبع : خودنویس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر